عشق چیست؟

.....عشق چیست؟

...عشق چیست؟

مادر گفت: عشق یعنی فرزند.

پدر گفت: عشق یعنی همسر.

معلم گفت: عشق یعنی بچه ها.

خسرو گفت: عشق یعنی شیرین.

شیرین گفت: عشق یعنی خسرو.

فرهاد گفت: .....؟

فرهاد هیچم نگفت.

فرهاد با چشمانی بارانی نگاهش را به آسمان برد، می خواست فریاد بزند اما سکوت کرد!

می خواست شکایت کند اما نکرد! نفسش دیگر بالا نمی آمد، سرش را پایین آوردو رفت!

هرچند که باران نمی گذاشت جلوی پایش را ببیند! ولی او نایستاد سکوت کردو فقط رفت،

چون می دانست اونباید بماند.

و این گونه عشق معنا شد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:,ساعت20:16توسط سامیه | |